خدا یا کمک...
من دارم از هر کی دور و ورم متنفر می شم. خدایا کمک ...من از مدرسه و ریاضی و مشاوره و خانم ابراهیمی و...بیزارم...
از اینکه هر روز باهاشون سرو کله بزنم بدم میاد. از اینکه همه ی کار هامو براشون توجیه کنم ...از اینکه باید بهشون ثابت کنم که دختر خوبیم....
خدایا....کمکم کن...من از اینکه هر روزم مثل روز قبل باشه تازه با کلی بد بختی های بیشتر فراری ام .........
خداااااااااااا.....
با توام خدا.... صدات نمی رسه ... صدای خوبی هات.. صدای هم دردی هات....می دونی تو زمین چه خبره؟می خوام از زمین برات بگم:
خدایا بدی اونقدر زیاد شده که صدای الله اکبرت دیگه مثل قدیما تو کوچه ها نمی پیچه....دیگه واسه کسی دروغ وراست فرق نمی کنه....
خدا جونم کجایی که ببینی ادم و هوا دیگه بعد از خوردن گندم توبه نمی کنن...دیگه واسشون مهم نیست که از بهشت رونده شن....واسشون هیجی مهم نیست..هیچی.
اسمت دیگه یه واژه است برای قسم.برای ثابت کردن گفته های ادما....
ظلم شده عادت.... از بچه 6 ساله ای که فقط برای یک شکلات دوستشو می زنه تا .......
اره خدا... زمین خیلی فرق کرده...دیگه هیچ محبتی وجود نداره...همش حرفه....
خدایا چرا جوابمو نمی دی؟چرا نمی گی که حق دارم؟چرا ..؟خدایا یه کم معجزه کن،حرفی بزن ..
خدایا دیگه خستم .....خیلی خستم ....از همه چی از همه کس.....اخه من که بغیر از تو کسی رو ندارم...با هام حرف بزن...جوابمو بده خدا....کمکم کن....
کمکم کن خدااااااااااااااا...
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
ندارد[2] . ندارد!! . ندارد.. . نداره!!!! . نداره!!!!! . خدااا... . دروغ گوووووووووووووووووووووووووو! . من دلم .
نوشته های پیشین
لوگوی دوستان
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :8
بازدید دیروز :1 مجموع بازدیدها : 31864 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|