بچه ها خانواده ي ما يه چيزيشون مي شه ها.....
به بابام مي گم بابا دلم درد مي کنه مي گه با اياري خدا اينم حل مي شه
به محسن مي گم اين مسئله را نفهميدم هنوز نيگاه نکرده مي گه منم نمي فهمم
به مامانم مي گم مامان گشنه ام است ميگه برو درس بخوون خوب مي شي ...........................وايي
راستي هدي گوشواره ضحي پيدا شد و يه چيز ديگه اسمه خانم ضفر قندي شيدا است ها......
.....................................................................................
در ضمن نبينم کسي براي اتاق خانوم بيده بليت رزرو کنه من خودم تووو نوبتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا با اين اوصاف کيا ميان اصفهان؟